سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مناجات اربعینی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : رضا دین پرور
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل

تکیه کردم بر همه بر روی دیواری که نیست            یخ فروشم یخ فروش اینجا خریداری که نیست!

آه! چاه جـمکران، دلـتنگ دیدارم چقدر            نامه‌هایم را نبردی پیش دلداری که نیست


گر نمی‌آیـم به چـشم تو همین حالا بگـو            من شکایت دارم از این وقت دیداری که نیست

دوستت دارم ولی حق می‌دهم طردم کنی            دوستی با عاشقِ بد قول، اجباری که نیست

ای کسی‌که تا گرفتارم به دادم می‌رسی            به خدا خیلی گرفتارم، گرفتاری که نیست

نـوکـرم بر نـوکـرانِ نـوکـرانِ نـوکـرت            نوکری ها در قبال لطف تو، کاری که نیست

بین عـشاق حـرم گـفـتـم گـنهکـارم ولی            زود گفتی صبر کن! اینجا گنهکاری که نیست

آبروریزی نشد چون فاطمه فوراً گذاشت            دستمال گریه را بر چشم نَمداری که نیست

یک خطا کردم هزاران سال راهم دور شد            ورنه تا شش‌گوشه اصلاً راه بسیاری که نیست

صحبت از راه است؛ زینب خسته از راه آمده!            پیرتر برگشته است از راه همواری که نیست

گریه کرد و بر سر و بر معجرخود خاک ریخت            با برادر شکوه کرد از کوچه بازاری که نیست

گفت امانت را نخواهی، مانده در ویرانه‌ها            دخترت دق کرده بعدِ تشت و تالاری که نیست

نقد و بررسی